دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 82 |
حسنعلی منصور نخست وزیر دوره پهلوی دوم
مقدمه
در جریان طولانی تاریخ همواره انسان هایی وجود داشته اند که در تعیین سیر این جریان نقش های بسزا و مطرحی داشته اند نام و عملکرد آنها همواره مورد توجه بسیاری از مورخین و تاریخ نویسان بوده است بعضی از شخصیتها در مدت زمان طولانی وارد این عرصه شده اند و بعضی از آنها مدت زمان کمتری را در این نمایش بازی کرده اند مدت زمان حضور آنها در این نمایش اگر چه موضوعی است قابل تامل اما بعضی از این افراد با اینکه حضورشان در مدت زمان کمتری مشاهده می شود اما تاثیر آ نها بر حوادث و جریانات تاریخ به خوبی برای هر بیننده ای واضح و روشن است.
حسنعلی منصور یکی از نخست وزیران محمد رضا پهلوی شخصیتی است که در تاریخ پهلوی اگر چه دوران نخست وزیری اش حتی به یک سال هم نرسید اما در مقایسه با دو نخست وزیر قبل و بعد از خود علم و هویدا که دارای عمر طولانی تری در ریاست بوده اند دارای حوادث و عملکردهای روشن تر و قابل بحث تری است با توجه به اینکه وی قبل از صدارت بنیان گذار حزبی مطرح و نوین بوده و او در دوران صدارتش تبعید امام کاپیتولاسیون و افزایش قیمت بنزین حضور زنان در عرصه سیاست را داشته از این لحاظ بررسی شخصیت و علمکرد وی خالی از لطف نیست علاوه بر اینکه وی بدست نیروهای بسیار جوان و پر شور ترور می شود. این نیز ورقی است از ورقهای کتاب قطور تاریخ ایران شاید فقط یک تک ورق باشد.
فهرست مطالب:
فصل ا زندگینامه حسنعلی منصور
رجبعلی پدر منصور
سابقه تحصیلی و خانوادگی منصور
پستهای منصور در دستگاه پهلوی قبل نخست وزیری
فصل 2: حزب ایران نوین و حسنعلی منصور
معرفی کانون مترقی
حزب ایران نوین و اهداف آن
فصل 3: رویدادهای دوران نخست وزیری منصور
پایان دادن به تبعید چند ماهه امام
تصویب لایحه کاپیتولاسیون
تبعید امام به ترکیه
افزایش قیمت بنزین
فصل 4 ترور منصور
چه گروهی منصور را ترور کردند
منصور در بیمارستان
فصل 5 گزیده
رابطه نزدیک منصور با هویدا
خصوصیات و زندگی شخصی منصور
پرسشهای تحقیقی
1) بستر تربیت و خانواده حسنعلی چگونه بوده است؟
2) ولی قبلی از رسیدن به نخست وزیری چه سابقه ای داشته است؟
3) حسنعلی چگونه حزب نوین را تشکیل داده است؟
4) چه حوادثی در دوران نخست وزیری وی اتفاق افتاده است؟
5) ولی چه نقشی در تبعید امام خمینی داشته است؟
6) هدف و انگیزه و هویت عاملات ترور وی چه بوده است؟
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 595 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 49 |
تحقیق در مورد شاه در آخرین روزها
از آغاز دهه ۱۳۴۰شمسی، رژیم پهلوی احساس میکرد که همه موانع و مشکلات را پشت سر گذاشته و اکنون هنگام آن فرا رسیده است که برای تحکیم رژیم و بقای آن دست به اقداماتی بزند. طرح مسئله انقلاب سفید و به ویژه اصلاحات ارضی با طراحی آمریکاییان و توصیه آنان بدین منظور به میان آمد. در آن ایام تب انقلابهای دهقانی در برخی از کشورها داغ بود. شاه و حاکمان آمریکا بر این باور بودند که با شعارهای انقلاب سفید و اصلاحات ارضی، نه تنها بسیاری از گروههای اپوزیسیون و روشنفکران را خلع سلاح میکنند، بلکه طبقه دهقان را نیز جذب حاکمیت میکنند.
اما اوضاع بدان گونه پیش نرفت. بسیاری از علمای دینی و مهمترین آنها، امام خمینی، با توجه به وقایعی چون لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و دیگر حوادث دوره پهلوی اول و دوم، و مشاهده دست آمریکا در جریان امور، مبارزه با رژیم را آغاز کردند. مخالفان سیاسی هم اگرچه به انفعال افتاده بوده اما اگر زمینه مناسب و بیخطری مییافتند از آن بهرهبرداری میکردند. شاه برای اجرای اصلاحات ارضی، فئودالهای مناطق مختلف کشور را به تهران احضار میکرد تا آنان را مطمئن سازد که زیانهای آنها به گونهای جبران خواهد شد و با تطمیع یا تهدید از واکنش آنان جلوگیری خواهد کرد.
یکی از مناطقی که سابقه مبارزات خونینی با سلسله پهلوی داشت، منطقه کهگیلویه و بویراحمد بود. در زمستان سال ۱۳۴۱شاه تعدادی از خوانین آن منطقه را به تهران احضار کرد تا از واکنش آنها در برابر انقلاب سفید جلوگیری کند. بدین منظور عبدالله خان ضرغامپور و ناصرخان طاهری، رهبران ایل بویراحمد علیا و سفلی به تهران فراخوانده شدند. اما آنان در تهران دریافتند که جریانهای ملی و مذهبی مهمی با برنامههای رژیم مخالفند و با این آگاهی، دلگرم و امیدوار شدند که به منطقه برگردند و مبارزه را آغاز کنند. آنان به منطقه بازگشتند اما سیر تحولات اجتماعی، وضعیت جامعه را متفاوت از دهههای پیش ساخته بود، از جمله اینکه مشروطیت سیاسی خوانین در میان ایلات کاهش یافته بود و زمینه مبارزات عشایری سنتی چندان فراهم نبود. به هر حال خوانین با تأکید بر اینکه این مبارزه جنبه ملی داشته و از پشتیبانی علما برخوردار است، توانستند زمینه نسبتاَ مناسبی برای مبارزه فراهم کنند.
بدین ترتیب، اواخر سال 1341 و سه ماه اول سال ۱۳۴۲، ایام آخرین مبارزه عشایر کهگیلویه و بویراحمد با رژیم پهلوی بود که با سرکوب خشن و خونین عشایر به پایان آمد. شرح آن مبارزات بیرون از حوصله این نوشته است اما نکته قابل تأمل در رخدادهای آن منطقه درآن ایام این است که مهمترین و کوبنده ترین و در عین حال خونینترین بخش آن مبارزه را طایفه ” جلیل“ از ایل بویراحمد صورت داده بود. این طایفه از نظر جایگاه اجتماعی و موقعیت طبقاتی، به عنوان ” رعیت“ شناخته میشدند و بنابر قاعده میبایست به وعدههای رژیم مبنی بر دستیابی به زمین دل میبستند، اما مشاهده میشود که رئیس آن طایفه، ملا غلامحسین سیاهپور، هنگامی که پی برد علمای دین با برنامههای رژیم مخالفاند، آشکارا اعلام داشت که از همراهی با خوانین در مبارزه با رژیم میپرهیزد، اما به دستور علما مبارزه را برخود واجب میداند. بدین گونه بود که او به طور مستقل به مبارزه برخاست و حماسه گجستان را آفرید. نبرد گجستان در روز آخر فروردین و اول اردیبهشت 1342 میان مبارزان عشایر و نظامیان رژیم به وقوع پیوست. در این نبرد قوای دولتی با برجای گذاشتن دهها کشته و زخمی متحمل شکست سنگینی گردیدند. سپهبد بهرام آریانا فرمانده عملیات جنوب اعتراف کرد که واقعه گجستان « نه تنها تطبیق عملیات را مختل و غیرممکن کرد بلکه باعث بحران بزرگی در عملیات نبرد گردید.»