دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 100 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مدیریت ریسک
مقدمه
از کلمه ریسک بر حسب موارد استفاده اش در زمینه های مختلف تعبیرات متفاوتی به عمل آمده است و مؤلفین تعاریف متعددی از آن را به دست داده اند. .در بدو امر چنین به نظر می رسد که لغت"ریسک" مفهوم روشنی به ذهن متبادر می کند، زمانی که گفته می شود که در یک عمل و یا یک وضعیت خاص ریسک وجود دارد،شنونده در می یابد که عدم اطمینانی در رابطه با نتایج حاصل از آن عمل وجود دارد و این امکان می رود که حداقل یکی از نتایج محتمل نامطلوب باشد(مظلومی،1365،ص5).
ریسک یعنی احتمال متحمل شدن زیان و یا عدم اطمینان ریسک پروژه، واقعه یا شرایطی غیرقطعی است که اگر اتفاق بیافتد بر روی یکی از اهداف پروژه اثری مثبت یا منفی دارد. و در زبان عرف عبارت است از تهدیدی که به علت اطمینان نداشتن به وقوع حادثه ای در آینده پیش می آید و هر چقدر این نبود اطمینان بیشتر باشد اصطلاحاً گفته می شود ریسک زیادتر است. یک ریسک یک علت دارد و اگر اتفاق بیافتد یک معلول. پس ریسک عبارت است از انحراف در پیشامدهای ممکن آینده، هر چه قدر احتمال وقوع آینده کمتر باشد ریسک بیشتر است. اگر تنها یک پیشامد ممکن ممکن باشد انحراف و ریسک صفر است(منتظری،1390،ص33).
ریسک به عنوان پدیده ای تعریف شده است که زیان بالفعل و مستقیم از طریق کاهش جریان درآمدی و زیان سرمایه ای بر مؤسسه وارد می کند. گروهی از اقتصاددانان تعریف وسیع تری از پدیده ریسک ارائه داده اند؛ آن ها بروز هر گونه پیشامد و واقعه ای را که به صورت بالقوه از طریق اعمال و ایجاد محدودیت بر ظرفیت و فعالیت های سازمان، امکان تحقق اهداف سازمان را متزلزل کند، ریسک تعریف کرده اند. اگر این تعریف از پدیده ریسک مورد قبول واقع شده باشد، آن گاه می باید ریسک را به عنوان امری ذاتی و تفکیک ناپذیر از نظام اقتصادی بازار ارزیابی کرد. به این ترتیب تعریف،شناسایی و اندازه گیری پدیده های ریسکی در حوزه فعالیت های مالی و اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود. در مدیریت مالی ریسک به احتمال زیان ناشی از سرمایه گذاری اشاره دارد و به بیان دیگر، ریسک احتمال نوسانات آتی نرخ بازدهی است. به طور خلاصه، ریسک را می توان به صورت رویدادهای غیرمنتظره که معمولاً به صورت تغییر در ارزش دارایی ها یا بدهی ها رخ می دهد، تعریف کرد(حاجی آقایی،1387،ص ص59-58).
گالیتز[1]، ریسک را هر گونه نوسانات در هر گونه عایدی می داند. گیلب[2] نیز ریسک را این چنین معرفی می کند: هر پدیده ای که بتواند نتیجه حاصل از آن چه سرمایه گذار انتظار دارد را منحرف سازد ریسک نامیده می شود(راعی و سعیدی،1392،ص46).
فرهنگ وبستر[3] ریسک را "در معرض خطر قرار گرفتن" تعریف کرده است. فرهنگ لغات سرمایه گذاری(Hildreth,1988) نیز ریسک را زیان بالقوهء سرمایه گذای که قابل محاسبه است می داند(راعی و سعیدی،1392،ص ص46-45).
به طور کلی ریسک را می توان امکان انحراف واقعیات از آن چه مورد انتظار بوده است دانست. از دیدگاه مدیریت ریسک، تعریف ریسک عبارت است از امکان انحراف نامطلوب واقعیات از آن چه مورد انتظار بوده است(مظلومی،1365،ص7)
2-1-2) طبقه بندی ریسک
بنگاه ها در معرض انواع مختلف ریسک قرار دارند که به طور کلی می توان آن ها را به دو دسته ریسک های تجاری[4] و ریسک های غیرتجاری[5] ، ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک و همچنین ریسک های مطلوب[6] و نامطلوب[7] تقسیم کرد که در ادامه به توضیح درباره این ریسک ها پرداخته می شود.
2-1-2-1)ریسک تجاری و غیرتجاری- ریسک های تجاری آن هایی هستند که از دید بنگاه برای سهام داران، مزیت رقابتی[8] و ارزش افزوده[9] ایجاد می کنند.ریسک تجاری به بازار محصولی که یک بنگاه در آن فعالیت می کند مربوط می شود. این بازار شامل: نوآوری های تکنولوژیک، طراحی محصول و بازاریابی می باشد. پذیرش منطقی ریسک تجاری یک مزیت رقابتی در هر کسب و کاری محسوب می شود. فعالیت های تجاری همچنین با ریسک های اقتصاد کلان سر و کار دارند که ناشی از چرخه های اقتصادی و نوسان درآمد و سیاست های پولی است.
سایر ریسک هایی که بنگاه بر آن ها کنترلی ندارد، دسته ریسک های غیرتجاری را تشکیل می دهند. این دسته شامل: ریسک های استراتژیک[10] می شوند که نتیجه تغییرات بنیادی در محیط سیاسی و اقتصادی هستند. برای مثال، از بین رفتن سریع تهدید اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دهه 80 میلادی، باعث کاهش تدریجی بودجه دفاعی شده و مستقیماً روی صنایع دفاعی تأثیر گذاشت. سلب مالکیت و ملی شدن هم جزء ریسک های استراتژیک محسوب می شود.
[1] Lawrence galitz
[2] Tom Gilb
[3] Webster's New Collegiate Dictionary
[4] Commercial Risk
[5] Noncommercial Risks
[6] Downside Risk Measures
[7] Mean Variance Behavior
[8]Competitive Advantage
[9] Value Added
[10] Strategic Risks
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خود متمایز سازی
معمولا مشکلات بین والدین و نوجوانان، متعلق به خانواده هایی هستند که والدین فاقد مهارت های ارتباطی با نوجوان هستند. بنابراین، تنش و تضاد و رفتارهای پرخاشگرانه در این خانواده ها رواج یافته وتوسط نوجوانان نیز آموخته می شود. همین مسئله منجر به بروز تعارض بیشتر در خانواده می گردد(مرادی،1384).
تفکیک اعضای خانواده مستقیما به توانایی آنها در روبرو شدن با یکدیگر ، تعامل بر قرار کردن بدون واکنش عاطفی و توانایی آنها در بودن فیزیکی با هم بدون اضطراب و تضاد مربوط می شود(پلگ ،2005). سیستمی که بوسیله روابط باز یعنی ارتباطات منطقی و تماس عاطفی اعضا با یکدیگر مشخص می شود بر خلاف سیستمی است که با گسلش مشخص شده است. یکی از عواملی که می تواند بر زندگی افراد یک خانواده در عرضههای گوناگون تاثیر گذار باشد میزان خود متمایزسازی آنان است. بوئن معتقد است که روابط باز موجب تمایز یافتگی نمی شود بلکه موجب کاهش اضطراب می شود. زمانی که اضطراب پیوسته در سطح پایین بماند اعضا خانواده می توانند در صدد افزایش تمایز یافتگی برآیند(تایتلمن[1] ،2003).
خود متمایزسازی میزان توانایی فرد برای تمیز فرایند عملی از فرایند احساسی (عاطفی) است که وی تجربه میکند (بوئن، 1978). هام ارتباطات خانوادگی را به عنوان محصول تمایزیافتگی اعضا خانواده میدید و این که ارتباطات خانوادگی بهبود نمییابد مگر اینکه سطح تمایزیافتگی اعضا افزایش یابد . سطح تمایز یافتگی کودک بیشتر تحت تأثیر مادر است. (مهمترین فرد از لحاظ عاطفی به کودک) هر چقدر که فعالیتهای مادر مشوق جدایی عاطفی کودک باشد، کودک به سطوح بالاتری از تمایزیافتگی خواهد رسید و هر چقدر باعث کاهش جدایی عاطفی شود، به عدم تفکیک کودک منجر خواهد شد (هام، 2005).
والدین متمایز، کودکانشان را تهدید آمیز نمی یابند و نیازی ندارند تا کودکانشان را المثنی خودشان پرورش دهند . آنها به کودکان می آموزند تا مسولیت پذیر باشند و احتمالا کودکانی متمایز یافته با عزت نفس بالا و سلامت کامل پرورش می دهند کودکان والدین تمایز یافته سطوح خوبی از تمایز یافتگی را دارا هستند و به فرایند رشد مسولیت پذیری به جای نبرد علیه دلبستگی های عاطفی حل نشده ، به والدین می پردازند اما در مقابل والدین تمایز نایافته ، نیاز به دوست داشته شدن و تاثیر سایرین را دارند. در نتیجه در استقلال دادن به فرزندانشان و اینکه از کنترل و تسلط آنها خارج شوند مشکل دارند و به آسانی منجر به ایجاد تنش و تضاد در خانواده می شود چرا که از یک سو فرزندان در صدد کسب استقلال و از سوی دیگر والدین مانع آنها هستند . نتیجه این تضاد اضطراب است و روش منطقی برای کنار آمدن با آن را نیز ندارند(هام ، 2005). در حالی که والدین تمایز یافته قادرند تا با تضاد کار کنند دیدگاهشان را بدون ترس از نتایج آن و با عزت نفس کامل بیان کند و توانایی بیشتری برای بررسی منطقی تفاوت های عقیده عاطفی و مضطرب شدن علی رغم تمامی عدم موفقیت ها بررسی کنند(کوفیلد[2] ، 2000 ).
موری بوئن و میشل کر معماران و حامیان اصلی خانواده درمانی بودند. با این حال مبتکر اصلی این رویکرد موری بوئن است که از همان آغاز عقایدی را تدوین کرد که منجر به یک نظریه متمایز در خانواده درمانی شد(گلادینگ[3]، ترجمه بهاری و همکاران ،1381). تمایز یافتگی از نظر بوئن ، توانایی فرد برای جداسازی خودش از لحاظ عاطفی و فیزیکی از خانواده اصلی ، همچنین توانایی رسیدن به رشد عاطفی و استقلال بدون از دست دادن ظرفیت ارتباط عاطفی با خانواده است. یک فرد زمانی تمایز یافته است که نیازهای عاطفی و امنیت او را مجبور کند تا فردیت خود را برای به دست آوردن اطمینان به عشق و پذیرش دیگران از دست بدهد و یا آن را محدود کند. از طرف دیگر یک فرد تمایز یافته در مورد هویت خودش امنیت دارد. میتواند به طور آزادانه وارد ارتباطات صمیمی شود. همانطور که اهداف معنیداری را دنبال میکند و احتمال بیشتری دارد که در همه ابعاد زندگی خودش موفق شود ( ویلی[4] ،1992). براساس نظر بوئن خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی باید ناپایدار باشد مگر اینکه اعضای آن به خوبی تمایز یافته باشند. در اکثر خانوادهها تعارض، مانند یک موجود در محیط خانواده وجود دارد چرا که خانواده خوب تمایز یافته کمیاب هستند و مردم عمدتاً با کسانی ازدواج میکنند که دارای سطح تمایزیافتگی مشابه با خودشان باشند (شارف[5] ، 1996).
این بدین معنی است که افراد دارای سطح تمایز یافتگی بالا با افرادی در همان سطح ازدواج می کنند و افراد دارای سطح تمایز یافتگی پایین نیز با افرادی درسطح خودشان ازدواج می کنند. خانواده های دارای سطح تمایز یافتگی بالا ، فرزندان تمایز یافته تری تربیت می کنند و افراد در سطح تمایز یافتگی پایین ، فرزندانی با همان تمایز یافتگی پایین تر از خود را تحویل جامعه می دهند. این فرآیند را آمیختگی می گویند. یعنی افراد با تمایز یافتگی پایین احتمال بیشتری دارد تا با افراد پایین تر از خود ازدواج کنند(نیکولز و شوارتز[6] ،1995). آمیختگی در نتیجه سطوح پایین تمایز یافتگی و فردیت در نتیجه سطوح بالاتر تمایز یافتگی خود است.
اشکال تمایز یافتگی :
بوئن (1978) تمایز یافتگی را به دو شکل تعریف میکند که در آن فرد قادر است بین عملکرد هیجانی و عقلانی از یک سو و روابط صمیمانه و خودمختاری از سوی دیگر تعادل ایجاد کند. این مفهوم را میتوان به عنوان یک فرایند یا ویژگی شخصیتی بیان کرد (جنکینز، بابلوتز، استوارتز، جانسون، 2005). می توان این فرایند را به وسیله آزمایش کردن توانایی یک شخص در جدا شدن از خانواده اصلی به شکل سالم و بدون طرد شدن یا گسلش عاطفی از طرف خانواده مشاهده کرد. این بدین معنی است که فردی که قادر به جدا شدن با سطح بالایی از تمایز یافتگی باشد ، می تواند از وابستگی عاطفی مخرب در روابط معنی دار و پایدار دوری کند( اصلانی ،1383).
[1]-Titelman
[2]-Coffield
[3]-Glading
[4]-Wili
[5] -sharf
[6]-Nichols, Schwartz ,R,C
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
کمتوانیذهنی
هم اکنون تعاریف متعددی برای کمتوانیذهنی وجود دارد که جامعترین آنها توسط انجمن کمتوانی ذهنی امریکا ارائه شده است تعریفی که این انجمن در سال 1983 ارائه کرد چنین است: کمتوانیذهنی به کارکرد هوش عمومی اطلاق میگردد که به طور قابل ملاحظهای زیر متوسط است و منجر به اختلالاتی در رفتار انطباقی شده یا با چنین اختلالاتی همراه است و در جریان دوره تحول ظاهر میشود (اسکلاک، لوکاسون، شوگرن و همکاران، 2007 به نفل از AAIDD).
کارکرد هوش عمومی، به عنوان نتایج حاصل از اجرای آزمونهای استاندارد شده هوش عمومی که به این منظور تهیه شده و با شرایط منطقهای یا کشوری، منطبق شده اند، تعریف میشود.
به طور قابل ملاحظهای زیر متوسط به عنوان هوشبهر 70 یا پایینتر از 70 در مقیاسهای استاندارد شده هوش تعریف میشود، حد بالای هوشبهر به عنوان یک رهنمود است و برحسب پایایی آزمون هوش استفاده شده میتوان تا 75 یا بیش از 75 منظور شود.
رفتار انطباقی عبارت است از آن مقدار از معیارهای استقلال شخصی و مسئولیت اجتماعی مربوط به گروه همسن و هم فرهنگ را که فرد برآورده میکند. انتظارات مربوط به رفتار انطباقی با تغییر سن تقویمی متفاوت است.
نقایص در رفتار انطباقی ممکن است در حوزههای زیر ظاهر شود:
1- در خلال نوزادی و اوایل کودکی در حوزههای: تحول مهارتهای حسی و حرکتی، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای خودیاری و اجتماعی شدن.
2- در خلال کودکی و نوجوانی در حوزههای: کاربرد مهارت های تحصیلی پایه در فعالیتهای روزانه زندگی، کاربرد استدلال و قضاوت مناسب در غلبه بر محیط.
3- در خلال اواخر نوجوانی و بزرگسالی در حوزه مسئولیتهای شغلی و اجتماعی.
دوره تحول به عنوان دوره زمانی بین حاملگی و 18 سالگی تعریف میشود (سیف نراقی و نادری،1386).
دال[1] (1941) فرد کمتوانذهنی را با ویژگیهای زیر توصیف میکند.
1- از نظر ذهنی ناهنجار است.
2- کمتوانیذهنی از بدو تولد یا سالهای اولیه رشد وجود دارد.
3- در بلوغ کمتوانیذهنی او قابل تشخیص است.
4- نقص ذهنی ناشی از یک عامل اساسی مانند ارث یا بیماری است.
5- در روابط اجتماعی، شایستگی و صلاحیت لازم را ندارد و نمیتواند امور خود را مستقل اداره کند.
6- نقص ذهنی قابل درمان نیست
تعریف جدید انجمن کمتوانیذهنی آمریکا (2007) به این صورت است:
"کمتوانی ذهنی عبارت است از کارکرد هوشی زیر متوسط معنیدار و وجود محدودیتهای همزمان در دو یا چند حوزه از حوزههای مهارتهای اجتماعی، کاربرد منابع جامعه، خود راهبری، سلامت و ایمنی، عملکردهای تحصیلی، اوقات فراغت و اشتغال. کمتوانیذهنی پیش از هجده سالگی آشکار میشود." هوش پایین تر از متوسط معمولاً با نحوه عملکرد آزمودنی در آزمونهای هوشی تعیین میشود که در واقع تعیین آن با کوشش آلفردبینه[2] انجام شد. وی قصد شناسایی کودکانی را داشت که توانایی استفاده از برنامه تعلیم و تربیت صنعتی فرانسه در آغاز قرن بیستم را نداشتند (سیف نراقی و نادری، 1386).
از نیمه قرن بیستم، اصطلاح کفایت اجتماعی شامل مهارتهای اجتماعی و رفتار سازشی به عنوان عاملی در تشخیص کمتوانیذهنی مطرح شده است. اهمیت رفتار اجتماعی در تشخیص کمتوانیذهنی را میتوان در نظریه بیولوژیک درباره هوش بوضوح مشاهده کرد. ثرندایک [3] هوش را متشکل از هوش انتزاعی، هوش عینی و هوش اجتماعی دانست (هاردمن[4]، درو[5] و اگن[6]، 1388).
چهار فرض زیر برای کاربرد کمتوانذهنی ضروری است:
1- ارزیابی معتبر باید پراکندگی فرهنگی و زبانی و تفاوتهای موجود در ارتباط و عوامل مربوط رفتار را مورد توجه قرار دهد.
2- محدودیتدر مهارتهای سازشی، در قلمرو محیطهای اجتماعی همسالان رخ میدهد و بر اساس نیازهای فردی شخص کم توانی ذهنی برای حمایت، مشخص می شود.
3- محدودیت مهارتهای سازشی خاص، اغلب با دیگر تواناییهای فرد در مهارتهای سازشی یا دیگر قابلیتهای مشخص همراه است.
4- با ارائه حمایتهای مناسب به طور مستمر در طول یک دوره زمانی کارکرد زندگی فرد کم توان ذهنی به طور کلی بهبود خواهد یافت (شالوک[7]، لوکاسون[8]، شوگرن[9]، برویک دافی[10]، باردلی[11] و بوندیکس[12]، 2007).
1-1-2 شیوع:
نمره میانگین در یک آزمون هوش 100 است. به طورنظری، انتظار می رود که 27/2 درصد جمعیت در فاصلۀ دو انحراف استاندارد از میانگین و یا خیلی پایین تر از میانگین قرار گیرند ( هوش بهر 70 بر اساس مقیاس هوش وکسلربرای کودکان[13]– تجدید نظر شده یا وکسلرIII ). این برداشت بر پایۀ این فرض است که هوش مانند بسیاری از صفات انسانی دیگر، بر اساس منحنی توزیع طبیعی، پراکنده شده است. این منحنی توسط انحراف استاندارد میانگین ها به هشت ناحیه تقسیم شده است. در آخرین ویرایش وکسلر(WISC-III)،انحراف استاندارد نمرۀ هوش 15 در نظر گرفته شده است و 14/2 درصد جمعیت بین 55 و 70 نمره بهره هوشی و3/1درصد جمعیت کمتر از 55 نمره کسب می کنند. بنابراین، به نظر می رسد که 27/2 درصد باید بین 55 تا 70 قرار گیرند. به هرحال ارقام واقعی شیوع[14] دانش آموزانی که به عنوان کم توان ذهنی شناسایی می شوند، بسیار پایین تر از این است. شیوع کم توانی ذهنی در حدود 1 تا 5/1 درصد گزارش شده است( هالاهان و کافمن،1994).
[1].ِDoll, E. A
[2].Binet, A.
[3].Thorndike, E. L.
[4]. Hardman, M.M.
[5]. Drew, C.J
[6]. Egan, M.M.
[7]. Schalock, R.L.
[8]. Lukasson , R.A.
[9]. Shogren , K.A.
[10]. Borthwick-Duffy ,S.
[11]. Bradley, V.,
[12]. Buntinx, W.H.E.
[13]. Wechsler Intelligence Scale for Children
[14]. prevalence
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 93 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 55 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
سازگاری و ناسازگاری
سازگاری یا ناسازگاری امری ساده و به آسانی قابل وصول نیست، چون سازگاری امری است که با ملاک عینی ثابت نداردکه بتوان آن را دقیقاً اندازه گرفت، یک رفتار معین میتواند در یک فرهنگ سازگار، همان رفتار در فرهنگ دیگر ناسازگار باشد. رفتار انسان به شدت تابع زمینههای فرهنگی است. اساس تعریف ناسازگاری را رفتار شکل میدهد. ناسازگار یا کژخو به افرادی گفته میشود که معمولاً از هوش عادی و یا حتی هوش بالایی برخوردارند ولی دارای رفتار غیر عادی بوده یا به اصطلاح دچار اختلالات سازگاری هستند.عطاری و همکاران؛(1382).
سازگار شدن با محیط مهمترین منظور و غایت همهی فعالیتهای ارگانیزم است. در همهی دوران زندگی خود در هر روز و ساعت سرگرم آنیم که خود دگرگون شده و دگرگون نشده را سازگارکنیم. زندگی کردن درحقیقت چیزی جز عمل سازگاری نیست. به نظر مک دالند[1] وقتی میگوییم فردی سازگار است که پاسخهایی که او را به تعامل با محیطش قادر میکنند، آموخته باشد. در نتیجه به نحو قابل قبول مانند اعضای جامعهی خود رفتار کند تا احتیاجاتش ارضا شود. زارع پور و ندپور؛(1383).
23-2- تعاریف در حیطه سازگاری اجتماعی
از نظری لغوی فعل سازگار شدن به معنی متناسب بودن، مربوط بودن و انطباق یا وفق دادن می باشد.درلغت نامه دهخدا سازگاری موافقت درکار- حسن سلوک معنی شده است میرویسی؛ (1385)
سازگاری یک فرآیند پویای روانشناسی است که از مراحل به هم پیوستهای تشکیل شده است، افراد برای ایجاد سازگاری باید مراحلی را پشت سر بگذارند. فرایند سازگاری از نیاز یا سائق شروع میشود و با ارضای آن تمام میشود، به عنوان مثال در صورتی که یک نوجوان احساس طرد شدن کند، به احساس تعلق نیاز پیدا میکند که از طریق پذیرفته شدن توسط والدین، معلمان یا گروه همسالان میسر میشود. بنابراین میتوان مراحل سازگاری را خروج از حالت تعادل و رسیدن به حالت تعادل مجدد دانست. بیلدر و رابرت[2]؛(1990)، به نقل از کدیور؛(1371). روانشناسان سازگاری فرد را در برابر محیط مورد توجه قرار دادهاند و ویژگیهایی از شخصیت را بهنجار تلقی کردهاند که به فرد کمک میکنند تا خود را با جهان پیرامون خویش سازگار نماید، یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند و جایگاهی برای خود به دست آورد. اتکینسون و هیلگارد[3]؛(1989)به نقل از براهنی و همکاران؛(1382). در این میان، سازگاری اجتماعی انعکاسی از تعامل فرد با دیگران، رضایت از نقشهای خود و نحوهی عملکرد در نقشهاست که به احتمال زیاد تحت تأثیر شخصیت قبلی، فرهنگ و انتظارات خانواده قرار دارد.
از آنجا که سازگاری اجتماعی مفهوم عام و گستردهای میباشد، تعریفی که مورد اتفاق نظر اکثریت متخصصان باشد وجود ندارد، اما از عمدهترین تعاریف سازگاری اجتماعی میتوان به تعاریف زیر اشاره کرد:
خدایاری فرد؛(1385) معتقدند که سازگاری، تمایل ارگانیزم برای تغییر فعالیتهای خود در راستای با محیط است که در واقع پاسخی به تغییرات محیط پیرامون میباشد. این ویژگی تعامل و سازگاری فرد با دیگر افراد و ساختارهای ارزشی در واقع مهارت اجتماعی است که تعامل پیوندها و مناسبات او با دیگران و جنبههای ارزشی جامعهای که در آن زندگی میکند را تأمین میکند. با توجه به این تعریف باید تمایزی بین سازگاری فیزیولوژیک و سازگاری اجتماعی قائل شد. زیرا اگر ارضای نیازهای فیزیولوژیک زندگی برای موجود غیر ممکن شود بقای موجود زنده به خطر میافتد. ولی سازگاری اجتماعی برعکس نیازهای فیزیولوژیک در صورت برآورده نشدن آسیبی به بقای موجود زنده از نظر زیستی نمیرساند اما رفتارهای او را غیرانطباقی میکند. دبوراه، ترنر و رومانو[4]؛(1993) سازگاری اجتماعی را جریانی میدانند که توسط آن روابط میان افراد، گروهها و عناصر فرهنگی در وضع رضایت بخشی برقرار باشد. به عبارت دیگر روابط میان افراد و گروهها طوری برقرار شده باشد که رضایت متقابل آنهارا فراهم سازد. تیلور، لتیا و شلی[5] سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارتهای اجتماعی میدانند، از نظر آنها مهارتهای اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینههای اجتماعی خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد. این مهارتها باید دارای بهرهای دوجانبه باشد. به عبارتی دیگر در عین حال که برای شخص مفید است برای دیگران نیز سودمند باشد. خدایاری فرد؛(1385).
از نظراشناینبرگ[6]؛(1992) درجریان سازگاری اجتماعی موضوع ارتباط فرد با افراد دیگر مطرح میشود. دراین جریان، برخورد انگیزهها و خواستههای فرد با ضروریات سازندگی گروهی نمایان میشود. سازگاری اجتماعی به عنوان یک شاخص روانشناختی در برگیرندهی قالبهای اجتماعی، مهارتهای اجتماعی، علایق اجتماعی، روابط خانوادگی، روابط مدرسهای و روابط اجتماعی تعریف میشود. فرقدانی؛(1383).
1 Mc Dalland
2 Bilder & Robbert
[3] Atkinson & Hilgard
1 Deboruh, Turner & Romano
2 Taylor, Lettia & Shelley
3Steinberg
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 53 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
معرفی مدلهای حمایت از صادرات
مدل اگزیم بانکها (مدل آمریکایی)
در این الگو دولتها از مکانیزم اگزیم بانک جهت تقویت صادرات کشور استفاده و کلیه فعالیتهای مربوط به اعطای اعتبار صادراتی ، پوشش ریسکهای مربوطه را اگزیم بانک انجام می دهد. مانند اگزیم بانک آمریکا که تاکنون چند بار تمام سرمایه خود را از دست داده است ولی با توجه به هدف حمایت از صادرات از سوی دولت آمریکا تامین مالی شده و سودآوری آن به هیچ عنوان مدنظر نیست.
کشورهایی که از این مدل استفاده می کنند دارای صفات مشترک چندانی نیستند ، به عنوان مثال این مدل در کشورهای توسعه یافته عمومیت ندارد و کشورهای اروپایی نیز عمدتاً از مدل موسسات بیمه و تضمین صادرات استفاده می کنند .
علاوه بر آمریکا ، ترکیه نیز از این مدل استفاده و همانند آمریکا تاکنون چندین بار سرمایه خود را از دست داده است . به طور کلی در این مدل سودآوری بانک به هیچ عنوان مورد نظر نبوده و تنها حمایت از صادرات حتی به قیمت از دست دادن همه سرمایه بانک ، هدف غایی می باشد و اگزیم بانک که ماهیت دولتی دارد ، مسئول حمایت از تجارت خارجی ، صادرکنندگان ، پیمانکاران و سرمایه گذاران در خارج از کشور می باشد .
در کشورهای آسیایی مدل غالب ، مدل ترکیبی (اروپایی ، آمریکایی) می باشد ، اما با این وجود برخی از کشورهای آسیایی نظیر فیلیپین و تایلند نیز از این مدل استفاده می کنند .
برای درک بهتر این مدل به بررسی اجمالی اگزیم بانک آمریکا به عنوان نمونه اصلی این مدل پرداخته می شود :
اگزیم بانک آمریکا
اگزیم بانک آمریکا در سال 1934 تاسیس شده است و زیر نظر دولت فدرال اداره می شود . اگزیم بانک آمریکا ، در واقع به نوعی ECA [1] کشور آمریکا است . برنامه های اصلی اگزیم بانک آمریکا عبارتست از تامین مالی صادرکنندگان در قالب وامهای مستقیم ، گارانتی های اعتباری صادراتی ، گارانتی های بازپرداخت وامها ، بیمه اعتبار صادراتی و برنامه های تامین مالی ویژه .
در سال 2010 در بین 7 کشور صنعتی حدود 20% MLT [2] متعلق به کشور آمریکا بوده است که بیانگر عملکرد مناسب اگزیم بانک این کشور است . معمولاً ECA در 7 کشور صنعتی از صادرات به برخی از کشورهای در حال توسعه حمایت نمی کنند . اما اگزیم بانک آمریکا دارای چنین محدودیتی نیست . این بانک قراردادهای صادراتی که می تواند منعقد شود را شناسایی و اجازه تامین مالی چنین قراردادهایی را می دهد و موضوعات مربوط به محدودیتها را شناسایی می کند .
اقتصاد و تغییرات محیط در دستیابی اگزیم بانک به اهدافش تاثیر دارد . در میان کشورهای G7 ، تنها اگزیم بانک آمریکا به طور سیستماتیک اقدام به انتشار گزارشهای نظارتی محیطی می نماید .
در 11 مارس 2011 ،تجدید نظر در ساختار اگزیم بانک توسط کنگره آمریکا مطرح شد ، یکی از این موضوعات خصوصی شدن اگزیم بانک آمریکا بود . بخش خصوصی دارای کارآیی بهتر به نسبت دولت فدرال است ، اما بحران مالی منجر به کاهش توانایی بخش خصوصی در تامین مالی شده است و این در حالی است که دیگر کشورهای پشتیبانی اعتباری رسمی رو به رشد از صادرات دارند . همچنین مسائل مربوط به تدارکات های مربوطه را نیز باید در نظر گرفت . گزینه دیگر استفاده از ECAs به جای اگزیم بانک مانند کشورهای اروپایی است . اما کنگره آمریکا در نهایت این گزینه ها را رد و در خصوص برخی از سیاستهای اگزیم بانک تصمیم گیری و برای مدت 5 سال این سیاستها را تصویب نمود . کنگره آمریکا عملکرد اگزیم بانک را بر پایه میزان مبادلات ، انواع محصولات ، بخشهای صنعت ، صادرکنندگان حمایت شده در مقابل ECAs آنالیز کند (Shayerah Ilias , 2011 , p.19-20).
لازم به ذکر است در کشور آمریکا موسسه OPIC [3] به ارائه اعتبار و بیمه ریسکهای سیاسی برای سرمایه گذاران خارج از کشور جهت پروژه های مربوط به کشورهای در حال توسعه می پردازد و نیز موسسه CAN Credit [4](خصوصی) نیز به فعالیت مشغول است ، با این وجود مسوول اصلی حمایت از صادرات در این کشور ، اگزیم بانک این کشور می باشد . و منظور از این مدل نیز همین می باشد ؛ اعطای تسهیلات ، بیمه و سایر تضمینات جهت حمایت از صادرات از سوی اگزیم بانک ، بدون لحاظ سودآوری آن .
در این مدل توان اقتصادی دولت حائز اهمیت است و نیز باید توجه نمود که آیا وجود اگزیم بانک صرفه اقتصادی خواهد داشت یا خیر؟[5]
مدل موسسات بیمه و تضمین صادرات (مدل اروپایی)
در برخی کشورها در کنار اگزیم بانک ، ECA فعالیت می کند که در قسمت 2-2-4 به آن پرداخته خواهد شد . در برخی کشورهای دیگر نیز ارائه تسهیلات از طریق بانکهای تجاری (به خاطر ظرفیت و هزینه های موجود) ارائه می شود که در این بخش به اینگونه مدل اشاره می گردد .
مؤسسات بیمه اعتبار صادراتیECAs)) بعنوان یکی از اجزاء مهم و حیاتی نظام مالی صادراتی و یکی از ارکان زیربنایی اقتصادی جهت کاهش ریسک صادرکنندگان می باشد.
[1] Export Credit Agency
[2] Medium –Long Term
[3] Overseas Private Insurance Corporation
[4] Coface North America
[5] به عنوان مثال دولت سنگاپور اظهار داشته که تاسیس اگزیم بانک برای این کشور توجیه اقتصادی ندارد و طرح بین المللی سازی تامین مالی و طرح بیمه وام را مطرح نموده اند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مسئولیت پذیری
روابط بین کودکان و والدین و سایر اعضای خانواده را می توان به عنوان یک نظام یا شبکه ای از بخش های دانست که در کنش متقابل با یکدیگر هستند. نظام خانواده در مجموعه ای از نظام بزرگتر قرار گرفته است. این نظام به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق روشهای مختلف تربیت کودک در کودکان تاثیر می گذارد(مهرابی ،1379).
خانواده نخستین عامل موثر در ایجاد مسئولیت در افراد است. مسئولیت فرایندی است که فرد باید از اولین سالهای کودکی آموخته باشد تا با وظایف متعددی که در دورانهای مختلف زندگی روبرو می شود مسئولانه برخورد نماید.
برای ایجاد مسئولیت پذیری ابتدا باید خود والدین افرادی متعهد و مسئول باشند و به تناسب رشد کودک وظایفی که با توانایی های وی مطابقت دارد به او واگذار کند و به مجرد آن که سطح توانایی بالاتر رفت فرصت های را در اختیار او قرار دهند و لازم است والدین قواعد و محدودیت های رفتاری را بطور صحیح روشن کنند تا کودکان در انجام مسئولیت ها با مشکلاتی مواجهه نشوند(روزمن[1] ،1995). مسئولیت پذیری یک مهارت اجتماعی است که تا به حال تعاریف گوناگونی از آن به عمل آمده است. استفنز[2] (1987) ، مهارتهای اجتماعی را به 4 دسته ی مربوط به خود ، محیط ، کار و میان فردی تقسیم کرده است که مسئولیت پذیری به صورت های مختلف در هر یک از این 4 معقوله ذکر شده است(استفنز به نقل از سبحانی نژاد ،1379).
در آموزش مسئولیت به کودکان سه عامل ارزشها ، طرز تلقی و مهارت ها تاثیر دارند. ارزشها و اعتقادهای خانواده درباره مسئولیت و نوع آن ، تعیین کننده دامنه فعالیت والدین در جریان آموزش مسئولیت می باشد. طرز تلقی والدین در باره میزان آزادی کودکان در داخل خانواده و دادن اجازه به آنها جهت ابراز احساسات نیز می تواند عامل دیگری در جریان آموزش مسئولیت به کودکان محسوب گردد. بدیهی است که تبحر و مهارت والدین در زمینه روشهای تربیت کودک و نحوه مواجهه با رفتارهای کودک در موارد متعدد نیز میتواند عامل تعیین کننده دیگری در آموزش به مسئولیت به کودکان باشد. آموزش مسئولیت به کودکان باعث رشد توانایی و شکوفایی استعدادهای آنها می شود و باعث می شود که آنها بعدا با مشکلات به راحتی کنار آمده و مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرند(شفیع آبادی ،1372).
مسئولیت پذیری تعریف و مفاهیم
مسئولیت پذیری در فرهنگ نامه ی دهخدا به معنی" ضمان ، تعهد ضمانت ، مواظبت به اموری کردن ، متعهد بودن "آمده است.
مطهری مسئولیت پذیری را شامل سه عنصرمی داند:
1-بشر دوستی : انسان برخوردار از ایمان در قبال همه افراد بشر احساس مسئولیت دارد.
2-عنصر عشق : که مقدمه ی همزیستی پر از لطف در روح انسان است و مقدمه ی یگانگی و وصول به حقیقتی عالی تر از افق انسان است.
3-آزادی : انسان باید آزاد باشد تا به کمالات خود برسد. حتی به تعبیری خودش باید خودش را انتخاب کند پس انسان آزاد و مختار است و در مقابل این آزادی مسئولیت دارد و باید بین مسئولیت و اختیار یک توازنی باشد(مطهری به نقل از علی آبادی ، 1382).
زنگویی(1370)، مسئولیت پذیری را چنین تعریف کرده است:
انسان به فراخور توان و استعداد خود در جهت سامان بخشیدن به نابسامانی های جامعه از خویش مایه گذارد و به صورت خستگی ناپذیری تلاش و از خود گذشتگی نماید. از نظر او احساس مسئولیت شامل مولفه های عزت نفس ، تقوی ، بهبود وضعیت ، انضباط و شناخت ارزش های حاکم بر جامعه است.
گلن[3] در سال(1988) مسئولیت پذیری را توانایی محاسبه دقیق محدودیت ها و عواقب موقعیت های خاص ، امتیازات ، آزادی ها ، تحلیل علل ، عوامل موثر در موقعیت و سازگاری متناسب رفتار های شخصی می داند. وی معتقد است احساس مسئولیت نوعی احساس عملی در به کار گیری توانایی ها و کوشش برای تطابق و سازگاری با مردم است (قربانی واقعی1384).
کلمز و بین مسئولیت را از لحاظ لغوی به معنی "توانایی پاسخ دادن و در عرف عام به مفهوم تصمیم گیری مناسب و موثر "دانسته اند . منظور آنها از تصمیم گیری مناسب ، آن است که فرد در چهارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی که از او می رود ، دست به انتخابی بزند که سبب ایجاد روابط انسانی مثبت ، موفقیت ، افزایش ایمنی و آسایش خاطر وی شود. منظور ازپاسخ موثر پاسخی است که فرد را قادر می سازد تا به هدفهایی که باعث تقویت عزت نفسش می شود دست یابد(کلمز و بین[4] ،ترجمه علی پور،1385).
بدلی[5] در تعریف مسئولیت پذیری می گوید : مسئولیت پذیری فردی و شخصی به این معنا است که انسان پاسخگوی رفتارش که شامل افکار، تصمیمات ، انتخاب ها ، گفته ها و اعمال است ، باشد. به عبارتی معترف مسبب رفتارهایش باشد(بدلی ، 1985، به نقل از سبحانی نژاد ،1379 ).
[1]-Roseman
[2]-Stephens
[3]-Glenn
[4]-Clemes and Bean
[5]-Bedly
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 47 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
وفاداری
مشکل اصلی تشخیص این نکته است که آیا وفاداری یک متغیر رفتاری یا متغیر مربوط به نگرش است. واژه وفاداری مفاهیمی چون علاقه یا مهر،راستی و صداقت، یا تعهد رابه ذهن متبادر می سازد (خورشیدی و کاردگر،1388). وفاداری حدی است که مشتری ها می خواهند به آن مقدار رابطه شان را با یک عرضه کننده حفظ کنند و معمولاٌ از این ناشی می شود که مشتری ها چقدر معتقدند که ارزش دریافتی شان از این عرضه کننده نسبت به سایرین بیشتر است. وفاداری زمانی اتفاق می افتد که مشتریان کاملاٌ احساس کنند سازمان موردنظر به بهترین وجه ممکن می تواند نیازهای آنها را برطرف کند ،به طوری که سازمان های رقیب از مجموعه ملاحظات مشتریان مجازاٌ خارج شده و منحصراٌ به خرید از سازمان اقدام کنند (مرادی و همکاران،1390). افزایش وفاداری مشتری موجب کاهش هزینه های بازاریابی و افزایش تقاضای بیشتر مشتریان می گردد (Aaker & jacobsob,1994).
اندیشمندان مختلف ،تعاریف متعددی برای وفاداری ارائه کرده اند ، که این موضوع با توجه به مفهوم چند بعدی و پیچیده وفاداری قابل قبول است. معروفترین تعریف قابل قبول برای وفاداری به تعریف یاکوبی و کینز در سال 1973 برمی گردد که در آن وفاداری را به عنوان تعصب به مارک و پاسخ رفتاری در طی زمان تعریف می کنند که در آن فرد یک مارک خاص را نسبت به سایر مارک ها ترجیح داده و به صورت یک تعهد روانی در مورد آن تصمیم می گیرد(Mcmullan & Gilmore,2008). وفاداری عبارت است از وجود یک نگرش مثبت به یک موجود ( مارک، خدمت، مغازه و فروشنده) و رفتار حمایتگرانه از آن . ریچارد اولیور وفاداری را اینگونه تعریف می کند : «وفاداری یک تعهد قوی برای خرید مجدد یک محصول یا یک خدمت برتر در آینده اطلاق می شود، به صورتیکه همان مارک یا محصول علیرغم تأثیرات و تلاش های بازاریابی بالقوه رقبا، خریداری گردد». فردریک ریجهلد محقق بزرگ این رشته و مؤلف کتاب اثربخشی وفاداری، در این زمینه می نویسد : «شرکت هایی که مشتریان خود را به دیده مقرری سالیانه فرض می کنند، اندک اند ». و این دقیقاً معنی یک مشتری وفادار است. وفاداری تا زمانی ادامه دارد که یک مشتری احساس کند از مراجعه به فروشنده دیگر فایده بیشتری که شامل کیفیت بالاتر نسبت به قیمت فروش است، نصیب او نمی شود. اگر مؤسسه خدماتی اولین مشتری خود را به گونه ای ناراحت کند یا رقیب این مؤسسه اراوه فایده بهتری را به او پیشنهاد کند، خطر از دست دادن این مشتری وجود دارد ( لاولاک و رایت، 1382).
کانش و همکارانش دو فاکتور را در اجزا وفاداری یافته اند :
1- وفاداری فعال ( تبلیغات دهان به دهان و تمایل استفاده ): وفاداری فعال که آن را وفاداری آگاهانه نیز می نامند بر این اشاره دارد که مشتری وفادار با آگاهی، اعتماد کامل و با نگرش کاملاً مثبت نسبت به مارک ویژه، آن را به دیگران توصیه می کند و آنها را به خرید تشویق می کند.
2- وفاداری انفعالی ( تعویض نکردن حتی تحت شرایط کاملاً منفی ): وفاداری انفعالی که آن را وفاداری ناآگاهانه یا عادت به خرید نیز می نامند بر آن تکیه دارد که فرد بدون دلیل و بدون توجه به محصولات رقبا و حتی در شرایط تقریباً منفی اقدام به تکرار خرید می کند و نظری در مورد مارک ویژه و توصیه به افراد دیگر ندارد ( Cacers,2007).
2-26) رویکردهای وفاداری
دو رویکرد عمده در وفاداری، رویکرد نگرشی و رویکرد رفتاری است :
1- رویکرد رفتاری : تمایل مشتری برای خرید مکرر خدمات و تولیدات عرضه کننده خدمات و حفظ ارتباط با عرضه کننده کالا و خدمات است ( قره چه و دابویان، 1390). این رویکرد پایداری و تکرار رفتار خرید را به عنوان شاخص وفاداری در نظر می گیرد و به خرید مجدد اشاره دارد. مشکل این رویکرد این است که تکرار خرید همیشه نتیجه تعهد روانی نسبت به یک نام تجاری نمی باشد. چرا که ممکن است افراد به دلیل آسودگی یا ناچاری ناگزیز به انتخاب یک نام تجاری شوند. بنابراین این رویکرد برای تشریح اینکه چرا و چگونه وفاداری پرورش و حفظ یافته کافی نمی باشد و برای آشکار شدن وفاداری واقعی لازم است که فاکتورهای نگرشی که اساس رویکرد رفتاری هستند نیز به خوبی درک شوند. وفاداری رفتاری را می توان با فنون مشاهده رفتار اندازه گیری نمود (موون، 1386).
2- رویکرد نگرشی : احساسات مختلف در شخص ،تعلق خاطری نسبت به سازمان ،خدمات و کالا ایجاد می کند ،این احساس درجه وفاداری مشتری را مشخص می کند که کاملاٌ شناختی است. مقیاس های وفاداری نگرشی شامل تبلیغات مثبت دهان به دهان ،تمایل به توصیه و تشویق دیگران به استفاده از کالا و خدمات است ( قره چه و دابو ییان، 1390). این رویکرد به نگرش و تمایلات مشتری نسبت به یک محصول اشاره دارد و با احساس وفاداری و تعهد سرو کار دارد. مشکل این رویکرد این است که ممکن است مشتری نگرش مطلوبی نسبت به سازمان تجاری داشته باشد و آن را به دیگران پیشنهاد کند اما خودش مثلاً به دلیل گرانی آن را خریداری نکند. تحقیقات مختلف نشان داده که وفاداری وفاداری نگرشی و رفتاری در حد بالایی به هم وابسته اند. وفاداری نگرشی را می توان با متدهای پرسشنامه اندازه گیری کرد (موون، 1386).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 129 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 73 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مفهوم و ماهیت تحول
تحول از جمله واژههایی است که بعضاً مترادف کلمۀ رشد به کار میرود در حالی که مفهوم تحول تغییرات کمی و کیفی را در بر میگیرد و به هر نوع تغییری در طول زمان اطلاق میگردد. مفهوم رشد تغییرات کمی را شامل میشود از این رو تحول اعم از رشد است (مصباح و همکاران، 1374).
اگرچه از تحول تعاریف بسیاری شده است اما یکی از عامترین تعاریف بدین شرح میباشد: تحول عبارت است از همۀ تغییرات و تحولاتی که از زمان تشکیل سلول تخم تا هنگام مرگ روی میدهد. تحول؛ حرکتی مستمر، دائمی و پیوسته بوده گاهی آهسته و زمانی همراه با جوش و خروش است. کیفیت تحول ممکن است ملموس نباشد ولی نباید تصور کرد که جریان تحول متوقف شده است (احدی و بی جمالی، 1388). ماسن[1]، تحول را تغییرات منظم و نسبتاً مداوم در ساختهای جسمی و عصب شناختی، فرایند تفکر و رفتار در طول زمان مینامد (ماسن، ترجمۀ یاسایی، 1388). شرفی (1371) نیز تغییرات کمی و کیفی که در طول زمان در طبیعت و ساخت و رفتار انسان اتفاق میافتد تحول مینامد. بنا به نظر او این تغییرات و دگرگونیها در هر دورهای از زندگی، تواناییها، نیازها و دشواریهایی را به وجود میآورد.
سندستروم[2] (1973) نیز از واژۀ تحول برای تشریح فرایند تأثیرات بی شمار داخلی و خارجی بر انسان از اولین لحظات زندگی تا بزرگسالی و مرگ استفاده میکند (به نقل از مصباح و همکاران، 1374). همچنین وولفلک[3] (2005) نیز تغییرات منظم و سازگارنهای که به طور مستمر در طول زندگی ارگانیسم، از لحظۀ نطفه تا لحظۀ مرگ به وجود میآید، را تحول مینامد (به نقل از سیف، 1386). رایس[4] (1992) نیز تحول را به مثابۀ فرایندی مادام العمر میداند که از تعامل عوامل ارثی و محیطی تأثیر میپذیرد، و از آغاز لقاح و تا مرگ (یا پس از مرگ، آن گونه که بسیاری معتقدند) ادامه یابد (رایس، 1922، ترجمۀ فروغان، 1388).
بنابراین با توجه به تشابهات تعاریفی که صاحبنظران در مورد مفهوم تحول ارائه کردند، به نظر میرسد تحول عبارت است از تغییرات کمی و کیفی نسبتاً پایدار، منظم و فراگیر قابلیتها، ساخت و رفتار انسان تحت تأثیر رسش و تعامل با محیط، که از لحظۀ لقاح تا مرگ به وجود میآید.
2-2- اصول حاکم بر تحول
الگوی طبیعی تحول در مراحل سنی مختلف از اصول مشخصی پیروی میکند. این اصول، علیرغم تفاوتهایی که افراد با هم دارند به طور مشترک در همۀ یافت میشود. شناخت این اصول برای مطالعۀ تحول و فهم الگوی طبیعی آن ضروری میباشد. از این رو در زیر به اصولی که بیشتر صاحبنظران تحول به آن توجه دارند، میپردازیم.
1- تحول جریانی مرحله ای و پیوسته است.
تحول انسان از تشکیل نطفه تا پایان عمر، با عبور از مراحلی که ویژگیها و خصوصیات خود را دارند صورت میپذیرد. این مراحل به صورت پیوسته و پی در پی پدیدار میشود.
2- تحول دارای الگوی قابل پیش بینی است.
جریان تحول انسان از الگو و طرح معینی پیروی می کند.
3- تفاوت های فردی در تحول وجود دارد.
اگرچه الگوی تحول برای همۀ افراد یکسان است اما هر فردی برای خود الگوی ویژهای دارد که با روش و سرعت خاص خویش تحول مییابد. همین امر سبب میشود که تحول افراد متفاوت باشد. این تفاوتهای فردی در سالهای اولیه کمتر قابل دقت و تشخیص است؛ اما به مرور با افزایش سن، آشکارتر میشود.
1. Mussen
1. Sandstrom
2. Woolfolk
3. Rice
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 210 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعریف تعالی سازمانی EFQM
تعالی در لغت به معنی بلند شدن و برتر شدن است و تعالی سازمانی به معنای تعهّد سازمانی به رشد و توسعه پایدار و دایمی شرکت در جهت کسب رضایت مشتری و افزایش مستمر سودآوری شرکت در یک محیط ملّی فراگیر و حمایت کننده می باشد. تعالی سازمانی تابع شرایط ویژه، فرهنگ، محیط داخلی و خارجی و کسب و کار، ویژگی نیروی انسانی سازمان، نقاط قوّت و ضعف و فرصت ها و تهدید هایی است که سازمان را در بر گرفته است (جلوداری ممقانی،1389).
مدل های تعالی سازمانی در قالب الگوهای ارزیابی در صورتی که درست بکار گرفته شوند، ابزارهای کارآمدی هستند که می توانند مفاهیم و ارزش های سازمانی، تدوین و اجرای برنامه های استراتژیک، به کار گیری روش های خود ارزیابی، یادگیری سازمانی و بهبود مداوم را در سازمان ها نهادینه نموده و امکان شناسایی بهترین فرآیندها را فراهم سازند (قورچیان،1388). مدل های تعالی سازمانی به سازمان کمک می کنند تا با مقایسه وضع موجود و مطلوب خود تفاوت ها را شناسایی و سپس با شناسایی عارضه ها و بررسی علل وقوع آن ها، راه حل های بهینه سازی وضع موجود را تعیین و اجرا نمایند (نجمی وحسینی، 1387).
معیارهای توانمند سازآنچه که یک سازمان انجام می دهد را پوشش می دهند و عواملی هستند که سازمان را برای رسیدن نتایج عالی توانمند سازو معیارهای نتایج، نتایجی هستند که یک سازمان بدست می آورد و بیان کننده دستاوردهای حاصل از اجرای مناسب توانمند سازهستند. روش امتیاز دهی در مدل تعالی به این صورت است که کل امتیاز در این مدل 1000 است که معیارهای توانمند ساز50 درصد ارزش کل معادل 500 امتیاز را به خود اختصاص می دهد که وزن زیر مجموعه 5 معیار آن عبارت است از: فرآیندها 14درصد، رهبری 10 درصد، مشارکت و منابع 10 درصد، کارکنان 9 درصد و خطّ مشی و استراتژی 8 درصد است. معیارهای نتایج نیزاز 50 درصد ارزش کل معادل 500 امتیاز برخوردارند که وزن زیر مجموعه آن عبارتند از: نتایج مشتریان 20 درصد، نتایج کارکنان 9 درصد نتایج جامعه 6 درصد و نتایج کلیدی عملکرد 15 درصد (صالحی،1389).
بنابراین، با توجّه به رسالت و مأموریّت آموزش و پرورش که در تعلیم و تربیت جامعه نقش وافر دارد، ازاین رو، بررسی کارکرد شاخص های توانمند سازدر آن از اهمیّتی ویژه برخوردار است. سازمان ها برای این که باقی بمانند، باید متعالی شوند. به بیان دیگر، تعالی در کسب و کار و هر آنچه انجام می دهند، لازمه و زمینه ساز بقاست. از سوی دیگر، سازمان ها برای تعالی نیازمند مدل و الگویی کارآمد هستند که بتوانند بر مبنای آن برنامه ریزی، اجرا، پایش وبازنگری داشته باشند (رضایتمندی و قاسمی،1385).
از سوی دیگر، مشاهده ها و مطالعات اوّلیّه نشان می دهند که بسیاری از فعّالیّت های موجود در مدیریّت آموزش و پرورش شهرستان جغتای مورد بررسی قرار نگرفته که این پدیده خود منجر به عدم قضاوت از کارکردهای آن مدیریّت خواهد شد. بنابراین، برای بررسی و ارزیابی واقعی، عملکرد آموزش و پرورش شهرستان جغتای با توجّه به شاخص های توانمند سازی مانند رهبری، خطّ مشی و استراتژی، منابع انسانی (کارکنان)، شراکت ها و منابع با مدل تعالی سازمانی مورد ارزیابی و قضاوت قرار خواهد گرفت.
2-3- مزایای مدل تعالی سازمانی EFQM
این مدل از فرآیندهای سازمانی سیستماتیک و فراگیر برخوردار است، نسبت به تغییر و تحوّل و نیازهای ذینفعان واکنش سریع دارد، به نتایج کسب شده توسّط سازمان توجّه ویژه ای دارد، ارزیابی مبتنی بر واقعیّات است، مشارکت گسترده کارکنان در انجام امور را مدّ نظر قرار می دهد، نقاط قوّت زمینه های بهبود پذیر در این مدل قابل شناسائی است، زبان مشترک مدیریّت و کارکنان را فراهم می کند، تبادل تجربیّات درون و بیرون سازمان با به کار گیری ابزار الگو برداری صحیح صورت می گیرد، به منظور سرآمد کردن سازمان از روش خودارزیابی استفاده می شود. محرّکی برای یادگیری های فردی و سازمانی است، نشان دادن تصویری واقعی از کیفیّت فعّالیّت های سازمان، شناسایی حوزه های تمرکز فعّالیّت های بهبود، ساماندهی طرح های بهبود در چارچوبی واحد (قوی دل،1384).
2-4- تاریخچه مدل های تعالی سازمانی
در سال 1950 مؤسّسه اتّحادیّه دانشمندان و مهندسین ژاپن[1] آقای دکتر ادوارد دمینگ را برای انجام سخنرانی های مختلفی در زمینه کیفیّت به ژاپن دعوت نمود و در سال 1951 این مؤسّسه به پاس خدمات دکتر دمینگ در زمینه کیفیّت جایزه ای به نام ایشان بنیان نهاد. مدلی که جایزه دمینگ بر اساس آن تهیّه گردید و از دهه پنجاه میلادی در ژاپن به اجرا در آمد عمدتاً بر کیفیّت محصولات و روش های کنترل کیفی استوار است به بیان دیگر مدل جایزه دمینگ بر این اصل استوار است که برای تولید محصولات و خدمات با کیفیّت بالا نیاز به هماهنگی همه جانبه و فراگیر در سطح سازمان است. این مدل نگرش جدیدی در بحث کیفیّت ایجاد کرد و همین تفکّر نگرش فراگیر منجر به ظهور «کنترل کیفیّت فراگیر» در دهه 60 میلادی گردید (امیران،1384).
مدیریّت کیفیّت فراگیر روشی است برای مدیریّت و اداره سازمان جهت تعیین کیفیّت با مشارکت همه اعضای سازمان که از طریق جلب رضایت مشتری و تأمین منافع همه ذینفعان بدست می آید (امیری،1384).
موفقیّت ژاپن در به کارگیری روش های علمی کسب و کار تهدیدی جدی برای شرکت های آمریکائی ایجاد کرد به طوری که در دهه 80 بسیاری از آن ها با واگذار کردن بازار به رقبای ژاپنی در آستانه ورشکستگی قرار گرفتند این تهدیدات منجر گردید که شرکت های غربی در روش های کسب و کار خود تجدید نظر کرده و مدیریّت کیفیّت فراگیر را بطور گسترده بکار گیرند (الهی،1378).
جایزه کیفیّت و سرآمدی کانادا[2] در سال 1983 و پس از آن در سال 1987 جایزه ملّی کیفیّت مالکوم بالدریج درآمریکا از اولین گام هایی بودند که برای بخشیدن دید فراگیر به مدل هایی که برای ارزیابی در مؤسّسات صنعتی و غیر صنعتی مورد استفاده قرار می گرفتند برداشته شد و این مدل ها در واقع پوشش دهنده تمامی اجزای یک کسب و کار با در نظر گرفتن منافع تمامی ذینفعان بود (بلال زاده،1387).
به دنبال مدل مالکوم بالدریج در سال 1988 مدل تعالی سازمانی EFQM در پاسخ به نیاز بهبود رقابت پذیری سازمان های اروپایی توسط چهارده کمپانی بزرگ اروپایی ( بوش، رنو، فیات، بی تی، بول، الکترولوکس، ک ال ام، نستله، اولیوتی، فیلیپس، سولزر، فولکس واگن، رازالت، سیبا [3]) در کمیسیون اروپایی مورد توافق واقع و امضاء گردیده است. این اقدام متهوّرانه از شبکه قدرتمند مدیریّت در حال حاضر دارای 800 عضو از 38 کشور جهان در بخش خصوصی و دولتی می باشد که در چارچوب یک جامعه اروپایی و در زمینه بهبود کیفیّت در ادامه مدل مالکوم بالدریج از آمریکا و همچنین مدل دکتر دمینگ در ژاپن به پیش می رود.
مدل EFQM در سال 1991 به عنوان مدل تعالی کسب و کار معرفی گردید که در آن چارچوبی برای قضاوت و خودارزیابی سازمانی و نهایتاً دریافت پاداش کیفیّت اروپایی ارائه شد، این اقدام در سال 1992عملی گردید. این مدل نشان دهنده مزیت های پایداری است که یک سازمان متعالی باید به آن ها دست یابد. این مدل به سرعت مورد توجّه شرکت های اروپایی قرار گرفت و مشخّص شد که سازمان های بخش عمومی و صنایع کوچک هم علاقه دارند از آن استفاده کنند(آلور[4]974:2010).
در سال 1995 ویرایش مربوط به بخش عمومی و در سال 1996 مدلی مربوط به سازمان های کوچک توسعه داده شد. در سال1999مهمترین بازبینی مدل EFQM صورت گرفت. در سال2001 مدل سرآمدی EFQM ویرایش سازمان های کوچک و متوسط و درسال 2003 ویرایش جدیدتری از مدل EFQM ارائه شد که در زیر معیارها و نکات راهنما تغییرات قابل ملاحظه ای نسبت به ویرایش سال 1999 داشت (چاوشی ،1383).
[1] Union Of Japanese Scientists And Engineers
[2] Canadian Quality And Business Excellence Award
[3] Bosch,BT,Bull,Ciba'Geigg, Electrolux, Fiat, KIM ,Nestle ,Olivetti ,Philips, Sulzer, Volkswagen
[4] Allur